Lincoln's Inn Alumni Dinner

سلام 

 

امشب رو قراره شام با پادشاههای بعضی از استانهای مالزی و وکلا و قضات مالزی و همسرانشون باشیم.. 

با ۲۰ تا از همکلاسی هام میرم 

برم ببینم چه خبره..وقتی برگشتم میام یه گزارشی مینویسم.. اگه بگذارند عکس بگیریم شاید!! اینجا گذاشتم !!   

  

  

پی نوشت: والا خبر خاصی نبود که بنویسم.. 

شاه یکی دوتا از استانها بودن که مثل مجسمه نشسته بودن یه جا...بقیه هم که با هم گپ میزدند..  

وکلا و قضاتی که از قبل هم رو میشناختن دور هم جمع بودن .. دانشجو های بعضی دانشگاهها هم با هم بودن..و بعدم که شام بود.. 

ما هم با دوستامون حرف میزدیم و شام خوردیم..  

منم مثل پادشاهشون هم دیر رفتم (کلاس گذاشتم!!) هم زود پاشدم... 

بچه ها میگفتن بمون بعد از اینجا میخوایم بریم کلاب منم گفتم حتماااااااااااااااااااا  

گفتم کار  مهمی دارم باید برم  

  

  

نظرات 2 + ارسال نظر
یوسف شنبه 2 آبان 1388 ساعت 22:21 http://khalvatedelman.blogsky.com

سلام...انشالله که خوش بگذره...

سلام
ممنون

ساحل افتاده پنج‌شنبه 7 آبان 1388 ساعت 15:04 http://sahel-oftadeh.blogsky.com

سلام خانمی
خوووبییی؟؟؟؟
دلمون واست تنگ شده.........
چه خبر؟
خوش می گذره؟؟
فک کنم یه ماه پیش بود هر چی زنگ زدم نشدبگیرمت می خاستم تولدت رو تبریک بگم. حالا با کلی تاخیر تبریک من رو بپذیر.عیدتم مبارک.
تشریف فرمایی یکنفر ه خیلی مبارکههههههههه

سلام برسون
خوش بگذره

به به ببین کی اومده اینجا...
سلام خانوم..کم پیدایی؟؟!! معلومه کجایی؟؟ خوش میگذره؟؟
منم دلم برا همتون تنگ شده..
ممنون عزیزم
خواهش میکنم.. ممنونم

خیلیییییییییییییییییییییی مممممممممننننننننووووووونننننننننننن
سلامت باشی حتماااا
قربونت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد