خاله شدم

سلام

اول تولد امام موسی کاظم (ع) رو تبریک میگم..و تولد امام محمد باقر (ع) رو هم با تاخیر تبریک میگم..

اومدم یه خبر خوب بدم و برم

اون خبری بود که برا 07/07/07 گفته بودم..یادتونه؟؟؟ در مورد همونه

درست حدس زدید.. من خاله شدم..

البته الان ۲ روزی هستاااااا

واییییییییییییییییی من دلم حسابی غش و ضف رفته..

گفتم که مامانم اینا اومدن پیشم...حالا اینا هم خودشون دارن درک میکنن من چی میکشم..

خب این گلک ما مثل اینکه خیلی عجله داشته  یه ۲۰ روزی زود اومده

الان ۲ روزه میخوام بیام بنویسم تا خیال همتون راحت شه ولی نوبت بهم نمیرسه..تازه منتظر هم بودم که عکساش بدستم برسه که یه دفعه آپ کنم..ولی تا الان موفق نشدم..

دیروز خالم زنگ زده بود بهش میگفتم واقعا خاله شدن چه کیفی داره ها..تو هم ما رو اینقده دوست داری؟؟ میگفت تازه میفهمی من چی میکشم..

من هنوز ندیده کلی دلم براش تنگ شده..

 

پی نوشت:از همگی برا اینکه کم سر زدم عذر خواهی میکنم...یه کمی سرم شلوغه.. انشالله در اولین فرصت به همتون سر میزنم..

 

ساک ساک

سلام

میگم من یه چند روز نبودم وبم س ی ا س ی شد رفتا

الانم خیلی وقت ندارم اومدم بگم که خیلی داره خوش میگذره

میدونید که آخه نگار جونم اومده پیشم با مامانی و بابایی

جای همگی خالی

بهتون سر میزنم و جواب کامنت ها رو هم میدم As soon as possible

 

چرا؟؟ چرا؟؟ چرا؟؟

سلام

نمیدونم که این خبر رو خوندید یا نه...دوست هم ندارم که خیلی تو وب در موردش بنویسم ولی روی صحبتم به مسولان و کارگزاران ایران هست...

توی کانادا یه ایرانی یه غلطی رو میکنه که همه محکومش میکنن..حتی خود من..و میبینیم که تو بوق و کرنا میکنن و همه جا آوازه اش میپیچه..دلم میخواد توی آدرسی که گذاشتم برید و نظرات رو مرور کنید..من وقت و حوصله نکردم که همه کامنت ها رو بخونم ولی چند تایی رو گذری خوندم..

ببینید که چگونه از حق هم کشوری خودشون و قوانین کشورشون دفاع کردن...ولی ما چی؟؟

ما هیچوقت نتونستیم درست و حسابی حرف هامون رو به کرسی بشونیم..چرا؟؟؟ چون کنار میکشیم..چون نمیخواهیم موقعیتمون خراب شه..چون میترسیم...چون همیشه همه چیز علیه ایران بوده...

من خیلی در مورد این خبر چیزی نمیدونم و خیلی هم بسطش نمیدم ولی اینجا خودمون تو مالزی بارها شاهد کیف قاپی هایی از زنان ایرانی بودیم..

بعضی مواردی که پیش اومد و من به خاطر دارم وقتی بود که یه خانوم ایرانی مقاومت کرده بود تا کیفش رو نده با چاقو به دستش ضربه زدند که کارش به بیمارستان کشید..

یکی دیگه رو از بالای بازو تا پایین با چاقو کشیدند و تمام دستش بخیه خورد..

یک مورد دیگه توی همین هفته ی گذشته بوده که با قمه ۴ تا انگشت دختره رو قطع کردن.. و مسولان ما هیچ اقدامی نکرده اند... چرا؟؟


واقعا چرا؟؟

چرا وقتی که چیزی علیه ایران هست همه خبر دار میشن؟؟

چرا بوسه ی اون آقا جرمش از قطع کردن ۴ انگشت یه دختر بیشتر به حساب میاد؟؟؟

من کار اون فرد رو تایید نمیکنم..من دارم خودمون رو محکوم میکنم که چرا به راحتی میزاریم حقمون پایمال بشه و حرفی نمیزنیم؟؟؟

چرا وقتی که اینجا مشکلی برای ما پیش میاد پلیس اینجا اصلا جدی نمیگیره؟؟ یه شماره میدن میگن اگر دوباره پیش اومد زنگ بزنید!! واقعا خیلی شاهکار میکنن!!

تازه اینجا یه کشور آروم و تقریبا امنی به حساب میاد..خدا به داد کسانی که تو کشور های دیگه هستند برسه...

چرا مسولان ما حق پایمال شده ی ما رو تو بوق و کرنا نمیکنن؟؟ چرا تو خبر ها بازتاب نمیکنن؟؟؟

آیا ما انسان نیستیم یا خون دیگران از ما رنگین تر است؟؟؟

 

کی میتونه جواب این همه چرای من رو بده؟؟

فینال فوتسال ۲۰۰۸

سلام سلام

میگم نه واقعا پیش بینی رو داشتید؟؟

حال کردید تو پست قبل همه چی رو درست پیش بینی کرده بودم؟؟؟

من خودم یه پا کارشناس ورزشی هستم و خبر نداشتید!!

خب ایران با بردش به مقام سومی رسید..برزیل هم که آرژانتین رو زد و اول شد..آرژانتین هم دوم شد..

ولی برنامه ها طوری بود که برنده بازی برزیل و آرژانتین CUP میگرفت و برنده ی بازی ایران و هلند PLATE و برنده ی بازی چین و انگلستان هم BOWL

که البته خیلی منصفانه نبود..چون چین که اول صفر امتیاز داشت با شکست انگلیس تونست BOWL رو بگیره..

دلم برا آرژانتینی ها سوخت!!   البته مدال گرفتن ها ولی خب چه فایده..

یادتونه شب اول گفتم من دروازه بان برزیل رو میخرم؟؟ میدونید تو این بازی ها حتی ۱ گل هم نخورد؟؟!

خیلی عالی بازی میکرد امروز این آرژانتینی ها خودشون رو کشتن تا یه گل بزنن آخر نتونستن..

***

میگما من امروز به بی عقلی مالایی ها به طور کامل ایمان آوردم..اینقدر از دستشون حرص خوردم که دیگه معدم داره سوراخ میشه..

ما وقتی رسیدیم استادیوم یه جایی پارک کردیم که روزای قبل پارک میکردیم یه یارویی اومد و گیر داد که اینجا نزار برو ته خیابون..ما هم از همه جا بی خبر رفتیم گذاشتیم..بعد از بازی ایران اومدیم بیرون که بریم دیدیم ای بابا کلی ماشین جلوی ماشینمون پارک کرده..حالا مونده بودیم چی کار کنیم..دیدم کاری بر نمیاد که آخه همه تو استادیوم بودن واسه بازی فینال...حالا تو این هیر و ویر بارون گرفت مگه چه بارونی..حسابی خیس شدیم..مهندس بیچاره و برادرش که باید میرفتن جایی حالا هیچ تاکسی و اتوبوسی هم اطراف نبود بنده خداها تو همون بارون رفتن..منم با داداشم برگشتیم تو استادیوم تا بعد بازی بیایم خونه..حالا دم استادیوم یارو گیر داده بود نمیزاشت با همون بلیط ها بریم تو..تمام لباسامون خیس خیس شده بود..چنان با یارو با عصبانیت و داد حرف زدم گفتم کدوم احمقی اجازه داده ماشین جلو ماشینمون پارک کنن که دیگه نتونیم بریم یارو رفت عقب وایساد با یه لحن آرومی گفت خب بیاید برید تو..اینقدر وایسادیم تا خشک بشیم..هوای ورزشگاه هم سرد بود کلی قلنج کردم و سر درد گرفتم..

واقعا این مالایی ها شاهکارن...ما اگه از دست اینا خودمون رو نکشیم شانس آوردید!

 

باز هم فوتسال

سلام

دیروز برا بازیه ایران و چین پیش بینی میکردیم که خیلی تماشاچی چینی بیاد ولی خب هیچکس برا تشویقشون نیومده بود..خدایی تعداد ایرانیهای تو ورزشگاه از کل آدمهای دیگه ای که تو ورزشگاه بودن بیشتر بود...خیلی خوب ساپورتشون کردیم..

و الحمدلله تونستیم ۶-۱ چین رو ببریم..خیلی خوشحال بودیم..و خیلی خوش گذشت....

بعد بازی هم بازیکنا اومدن با تماشاچی ها عکس گرفتن و امضا دادن

در کل خیلی خوب بود.. و خوش گذشت

ولی این خوشی فقط تا شب بود

چون شب وقتی که به تایلند باختیم همه چی خراب شد

همه تشویقا و همه زحمتها و همه هیاهو های بچه ها هدر شد

خیلی حالمون گرفته شد

امروز هیچکدوممون نمیریم استادیوم تازه توقع هم داریم ایران امروز تو بازی شرکت نکنه بخاطر اعتراض به داوری دیشب...

در هر صورت فکر میکنم حق ما بود که به فینال برسیم..

 

یه چیزی برام خیلی قابل احترامه اونم حس وطن دوستی همه ما ایرانیهاست که تو خون هممون هست..

واقعا تو این جور جاها میتوان دید که چگونه همه برا تشویق و برا پیروزی کشورمون از جون و دل مایه میزارن..

همین مهندس خودمون اینقدر طبل زده بود که ناخنش داغون شده بود و از کتف درد حسابی رنج میبرد ولی بازم برا روحیه دادن به تیم دست از تشویق بر نمیداشت و همینکه تماشاچی ها ساکت میشدنن شروع میکرد به زدن آهنگ...... ایران..... ایران

اینجا با اینکه چینی ها تقریبا نصف جمعیت مالزی رو تشکیل میدن٬ هیچکی برا تشویقشون نیومده بود..ولی ایرانیها خیلی اومده بودن..بچه ها ۳ تا طبل  آورده بودن..کلی پرچم و بوق و اینجور چیزا تهیه کرده بودن...به قدری جو  رو شلوغ کردن که بازیکنها حس میکردن تو زمین ایران دارن بازی میکنن..

وقتی که بعد از بازی با چین با همه خستگیشون اومدن و برا ماها وقت گذاشتن و کلی عکس انداختن و امضا دادن و با روی خوش با ماها حرف میزدن میشد رضایت رو تو وجودشون حس کرد..

یه نمونه دیگه از ساپورتای خوبمون این بود؛ دیشب وقتی بازی ۲-۲ بود یه پنالتی گرفتیم که متاسفانه شمسایی پنالتی رو خراب کرد ۲ دقیقه مونده بود که بازی تموم بشه..و ما هم چون با نتیجه ی مساوی هم به رده بالا صعود میکردیم بازم دست از تشویق بر نداشتیم.. بچه ها شروع کردن به روحیه دادن شعار این بود:

شمسایی گل بزنی گل نزنی دوست داریم..

ولی حیف که در عین ناباوری تو دقیقه ی آخر یه پنالتی به حریف دادیم که اونا هم از فرصت استفاده کردن و بازی رو بردن..

 این بود گزارش کامل من از بازی فوتسال ۲۰۰۸ تورنمنت کوالالامپور

 

پی نوشت:متاسفانه هیچکدوم از عکسایی که گرفتیم دست من نیست که براتون بزارم..

پی نوشت ۲: به قول مهندس٬ گل دوم هم بخاطر شعار ماها بود که بازیکنا یهو تونستن نتیجه رو از باخت به تساوی تبدیل کنن..

شعار هم این بود:ایرانی بسه دیگه غیرتت رو نشون بده.. بازیکنا هم که بی جواب نذاشتنمون و گل دوم رو زدن

اضافه شده در ساعت ۸ و نیم شب

 میگم امروز که من نرفتم استادیوم ایران٬ اندونزی رو ۱۳ به ۱ شکست داده..حواسم نبود که بازی چه ساعتی هست که حداقل از تلویزیون ببینم حیف شد..

میگماااا راستی حتما یه خیری بوده که ما دیشب باختیم..میدونید چرا؟؟؟
آخه امروز تایلند به آرژانتین باخت..و هیچی به هیچی شد رفت...

ولی یه چیز خوبی که این بازی های که به صورت ضربدری انجام میشه اینه که خب ایران فردا با برنده گروه آ بازی داره..که هلند میباشد..و ما یکبار هلند رو زده ایم..و این بار نیز بهتر بازی خواهیم کرد تا حداقل رتبه ی سومی رو تصاحب کنیم 

پیش بینی من از بازی های فردا اینه که:

برزیل٬ آرژانتین رو میزنه و ایران هم هلند رو میزنه و بدین ترتیب

برزیل اول میشه...آرژانتین دوم...ایران سوم و هلند هم چهارم...

ایران ۳- هلند به زور ۱ :-)

سلام

خدایی بازی رو داشتین ؟؟

خیلی حال داد..جای همگی خالی..

سعی میکنم فردا بیشتر بنویسم..

فوتسال تورنمنت کوالالامپور ۲۰۰۸

سلام

الان از کلاس اومدم خونه..تند تند کارهای تحقیق فردا رو که کمیش رو از قبل آماده کرده بودم تموم کردم..و میخوام کم کم حاضر شم برم استادیوم..

آخه بازم تیم ایران اینجا بازی داره..البته این بار فوتسال هست..

دعا کنید که برنده شه و تشویق های ما هدر نشه..

آخه شرایطشون خیلی مناسب نیست.. قرار بود ۳ روز پیش برسند اینجا ولی بخاطر لغو پروازها دیروز رسیدن.. خب مسافت زیاد و اختلاف زمانی و جو هوا خیلی تاثیر گذار خواهد بود..تازه بازی اول هم که با برزیل هست..بیشتر بدتره..

ولی ما امیدوارانه میریم که تشویقشون کنیم..

جای همگی خالی میریم که جیغ بزنیم.. 

 

پی نوشت: واقعا از تعداد نظراتی که گذاشته بودید شرمنده شدم..چقدر دعا کردید  

واقعا ممنونم..

میگم دیدید چقدر بد باختیم؟؟

کلی جیغ زدیما..همش هدر شد..خدایی دروازه بانشون خیلی خوب بود..من میخواستم همین امشب بخرمش برا ایران..هرچقدرم پول میخواست من حاضر بودم قرارداد ببندم

نکه ما اصلا ضایع نشدیم و رومون کم نشده..فردا هم به کوری چشم دشمن میریم ورزشگاه تا با حمایتمون مشت محکمی بر دهان استکبار بزنیم..

خدایی برا فردا دیگه دعا کنید